کوه ها از طریق نیروهای زمین ساختی، فرسایش یا آتشفشان شکل می گیرند، که در مقیاس های زمانی تا ده ها میلیون سال عمل می کنند. هنگامی که ساخت کوه متوقف می شود، کوه ها به آرامی در اثر هوازدگی، از طریق ریزش و سایر اشکال هدر رفتن انبوه، و همچنین از طریق فرسایش توسط رودخانه ها و یخچال ها تسطیح می شوند.
ارتفاعات بالای کوه ها آب و هوای سردتری نسبت به سطح دریا در عرض جغرافیایی مشابه ایجاد می کند. این آب و هوای سردتر به شدت بر اکوسیستم کوه ها تأثیر می گذارد: ارتفاعات مختلف گیاهان و جانوران متفاوتی دارند. به دلیل زمین و آب و هوای کمتر مهماننواز، از کوهها کمتر برای کشاورزی استفاده میشود و بیشتر برای استخراج منابع، مانند استخراج معادن و چوببرداری، همراه با تفریحات، مانند کوه نوردی و اسکی استفاده میشود.
بلندترین کوه روی زمین، قله اورست در هیمالیا آسیا است که قله آن 8850 متر (29035 فوت) بالاتر از سطح دریا است. بلندترین کوه شناخته شده در هر سیاره در منظومه شمسی، المپوس مونس در مریخ با ارتفاع 21171 متر (69459 فوت) است.
هیچ تعریف پذیرفته شده جهانی از کوه وجود ندارد. ارتفاع، حجم، برجستگی، شیب، فاصله و پیوستگی به عنوان معیار برای تعریف کوه استفاده شده است. در فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد، کوه به عنوان "ارتفاع طبیعی سطح زمین که کم و بیش ناگهانی از سطح اطراف بالا می رود و به ارتفاعی می رسد که نسبت به ارتفاع مجاور، چشمگیر یا قابل توجه است" تعریف شده است.
اینکه یک شکل زمین کوه نامیده می شود ممکن است به استفاده محلی بستگی داشته باشد. کوه اسکات در خارج از لاتون، اوکلاهما، ایالات متحده، تنها 251 متر (823 فوت) از پایه خود تا بلندترین نقطه خود فاصله دارد. فرهنگ لغت جغرافیای فیزیکی ویتو بیان میکند: «برخی ، برجستگیهای بالای 600 متر (1969 فوت) را کوه میدانند، و آنهایی که در پایینتر بهعنوان تپه شناخته میشوند».
در بریتانیا و جمهوری ایرلند، کوه معمولاً به عنوان هر قله ای با ارتفاع حداقل 2000 فوت (610 متر) تعریف می شود، که با تعریف دولت بریتانیا مطابقت دارد که یک کوه برای اهداف دسترسی، مطابقت دارد. قله ای به ارتفاع 2000 فوت (610 متر) یا بالاتر. علاوه بر این، برخی از تعاریف نیز شامل الزامات برجستگی توپوگرافی هستند، مانند اینکه کوه 300 متر (984 فوت) بالاتر از زمین های اطراف ارتفاع داشته باشد. زمانی هیئت نامهای جغرافیایی ایالات متحده، کوه را 1000 فوت (305 متر) یا بلندتر تعریف کرد، اما از دهه 1970 این تعریف را کنار گذاشت. هر شکل زمین مشابهی که کمتر از این ارتفاع باشد تپه محسوب می شد. با این حال، امروزه، سازمان زمین شناسی ایالات متحده (USGS) به این نتیجه می رسد که این اصطلاحات در ایالات متحده تعاریف فنی ندارند.
تعریف برنامه محیطی سازمان ملل از "محیط کوهستانی" شامل یکی از موارد زیر است:
کلاس 1: ارتفاع بیشتر از 4500 متر (14764 فوت).
کلاس 2: ارتفاع بین 3500 متر (11483 فوت) و 4500 متر (14764 فوت).
کلاس 3: ارتفاع بین 2500 متر (8202 فوت) و 3500 متر (11483 فوت).
کلاس 4: ارتفاع بین 1500 متر (4921 فوت) و 2500 متر (8202 فوت) با شیب بیشتر از 2 درجه.
کلاس 5: ارتفاع بین 1000 متر (3281 فوت) و 1500 متر (4921 فوت)، با شیب بیشتر از 5 درجه و/یا 300 متر (984 فوت) محدوده ارتفاعی در 7 کیلومتر (4.3 مایل).
کلاس 6: ارتفاع بین 300 متر (984 فوت) و 1000 متر (3281 فوت)، با محدوده ارتفاعی 300 متر (984 فوت) در 7 کیلومتر (4.3 مایل).
کلاس 7: حوضه ها و فلات های داخلی جدا شده با مساحت کمتر از 25 کیلومتر مربع (9.7 مایل مربع) که کاملاً توسط کوه های کلاس 1 تا 6 احاطه شده اند، اما خود معیارهای کوه های کلاس 1 تا 6 را ندارند.
با استفاده از این تعاریف، کوه ها 33 درصد از اوراسیا، 19 درصد از آمریکای جنوبی، 24 درصد از آمریکای شمالی، و 14 درصد از آفریقا را پوشش می دهند.
زمین شناسی
سه نوع کوه اصلی وجود دارد: آتشفشانی، چین خورده و بلوکی.. نیروهای فشاری، برآمدگی ایزواستاتیک و نفوذ مواد آذرین، باعث ایجاد یک شکل زمینی بالاتر از ویژگی های اطراف می شود. ارتفاع این ویژگی آن را یا به تپه تبدیل می کند یا اگر بلندتر و شیب دارتر باشد، به یک کوه تبدیل می شود. کوههای اصلی معمولاً در کمانهای خطی طولانی رخ میدهند که نشاندهنده مرزهای صفحه تکتونیکی و فعالیت است.
آتشفشان ها
کوه های چین خورده هنگام برخورد دو صفحه رخ می دهند: کوتاه شدن در امتداد گسل های رانش رخ می دهد و پوسته بیش از حد ضخیم می شود. از آنجایی که پوسته قارهای با چگالی کمتر بر روی سنگهای گوشته متراکمتر زیر آن شناور است، وزن هر ماده پوستهای که برای تشکیل تپهها، فلاتها یا کوهها به سمت بالا مجبور میشود، باید توسط نیروی شناوری حجم بسیار بیشتری که به سمت پایین وارد گوشته میشود، متعادل شود. بنابراین پوسته قارهای در مقایسه با مناطق پایینتر معمولاً در زیر کوهها بسیار ضخیمتر است. سنگ می تواند به صورت متقارن یا نامتقارن تا شود. تاقدیس ها تاقدیس و پایین چین ها ناودیس هستند: در چین های نامتقارن ممکن است چین های خوابیده و واژگون نیز وجود داشته باشد. کوههای بالکانو کوههای جورا نمونههایی از کوههای چین خورده هستند
کوه ها بلوکی
کوه های بلوکی توسط گسل هایی در پوسته ایجاد می شوند: صفحه ای که در آن سنگ ها از کنار یکدیگر عبور کرده اند. هنگامی که سنگهای یک طرف گسل نسبت به طرف دیگر بالا میآیند، میتواند کوهی را تشکیل دهد. بلوک های برافراشته، کوه های بلوکی یا هورست هستند. بلوک های رها شده میانی گرابن نامیده می شوند: این بلوک ها می توانند کوچک باشند یا سیستم های دره شکاف گسترده ای را تشکیل دهند. این شکل از چشم انداز را می توان در شرق آفریقا، دره ووس و راین، و استان حوضه و محدوده غرب آمریکای شمالی مشاهده کرد. این نواحی اغلب زمانی اتفاق میافتند که تنش ناحیهای کششی است و پوسته نازک میشود.
فرسایش
در طول و به دنبال بالا آمدن، کوه ها در معرض عوامل فرسایش (آب، باد، یخ و جاذبه) قرار می گیرند که به تدریج منطقه بالا رفته را به سمت پایین می فرساید. فرسایش باعث میشود که سطح کوهها جوانتر از سنگهایی باشد که خود کوهها را تشکیل میدهند. فرآیندهای یخبندان شکلهای زمین مشخصی را ایجاد میکنند.
اقلیم
آب و هوا در کوه ها در ارتفاعات بالا سردتر می شود، به دلیل تعامل بین تابش و همرفت. نور خورشید در طیف مرئی به زمین برخورد کرده و آن را گرم می کند. سپس زمین هوای سطح را گرم می کند. اگر تشعشع تنها راه انتقال گرما از زمین به فضا بود، اثر گلخانه ای گازهای موجود در جو زمین را در حدود 333 کلوین (60 درجه سانتیگراد؛ 140 درجه فارنهایت) نگه می داشت و دما به طور تصاعدی با ارتفاع کاهش می یافت.
با این حال، هنگامی که هوا گرم است، تمایل به انبساط دارد که چگالی آن را کاهش می دهد. بنابراین، هوای گرم تمایل به بالا رفتن و انتقال گرما به سمت بالا دارد. این فرآیند همرفت است. همرفت زمانی به تعادل می رسد که یک قطعه هوا در یک ارتفاع معین چگالی برابر با محیط اطراف خود داشته باشد. هوا رسانای ضعیفی برای گرما است، بنابراین یک بسته هوا بدون تبادل گرما بالا و پایین میشود. این به عنوان یک فرآیند آدیاباتیک شناخته می شود که وابستگی مشخصه ای به فشار- دما دارد. با کاهش فشار، دما کاهش می یابد. نرخ کاهش دما با ارتفاع به عنوان نرخ لپس آدیاباتیک شناخته می شود که تقریباً 9.8 درجه سانتیگراد در هر کیلومتر (یا 5.4 درجه فارنهایت (3.0 درجه سانتیگراد) در هر 1000 فوت) ارتفاع است.
توجه داشته باشید که وجود آب در جو فرآیند همرفت را پیچیده می کند. بخار آب حاوی گرمای نهان تبخیر است. با بالا آمدن و سرد شدن هوا، در نهایت اشباع می شود و نمی تواند مقدار بخار آب خود را نگه دارد. بخار آب متراکم میشود (ابرها را تشکیل میدهد) و گرما آزاد میکند، که نرخ لغزش را از نرخ لپس آدیاباتیک خشک به نرخ لغزش آدیاباتیک مرطوب (5.5 درجه سانتیگراد در هر کیلومتر یا 3 درجه فارنهایت (1.7 درجه سانتیگراد) در هر 1000 فوت تغییر میدهد. میزان لغزش واقعی می تواند بسته به ارتفاع و مکان متفاوت باشد.
بنابراین، حرکت به سمت بالا 100 متر روی یک کوه تقریباً معادل حرکت 80 کیلومتری (45 مایل یا 0.75 درجه عرض جغرافیایی) به سمت نزدیکترین قطب است. اقیانوس ها (مانند اقیانوس منجمد شمالی) می توانند آب و هوا را به شدت تغییر دهند. با افزایش ارتفاع، شکل اصلی بارش به برف تبدیل می شود و بادها افزایش می یابد..
تأثیر آب و هوا بر اکولوژی در یک ارتفاع را می توان تا حد زیادی از طریق ترکیبی از میزان بارندگی و دمای زیستی، همانطور که توسط لزلی هولدریج در سال 1947 توصیف کرد، به دست آورد. دمای زیستی میانگین دما است. تمام دماهای کمتر از 0 درجه سانتیگراد (32 درجه فارنهایت) 0 درجه سانتیگراد در نظر گرفته می شوند. هنگامی که دما زیر صفر درجه سانتیگراد است، گیاهان خواب هستند، بنابراین دمای دقیق آن اهمیتی ندارد. قله های کوهستانی با برف دائمی می توانند دمای زیستی زیر 1.5 درجه سانتیگراد (34.7 درجه فارنهایت) داشته باشند.
بوم شناسی
آب و هوای سردتر در کوه ها بر گیاهان و حیوانات ساکن در کوه ها تأثیر می گذارد. مجموعه خاصی از گیاهان و جانوران تمایل به سازگاری با محدوده نسبتاً باریکی از آب و هوا دارند. بنابراین، اکوسیستم ها تمایل دارند در امتداد نوارهای ارتفاعی با آب و هوای تقریباً ثابت قرار بگیرند. به این پهنه بندی ارتفاعی می گویند. در مناطقی با آب و هوای خشک، تمایل کوهها به بارش بیشتر و همچنین دمای پایینتر نیز شرایط متفاوتی را فراهم میکند که پهنهبندی را افزایش میدهد.
برخی از گیاهان و جانورانی که در نواحی ارتفاعی یافت می شوند، تمایل به جدا شدن دارند، زیرا شرایط بالا و پایین یک منطقه خاص نامناسب است و بنابراین حرکات یا پراکندگی آنها را محدود می کند. این سیستم های زیست محیطی جدا شده به عنوان جزایر آسمان شناخته می شوند.
مناطق ارتفاعی تمایل دارند از یک الگوی معمولی پیروی کنند. در بلندترین ارتفاعات، درختان نمی توانند رشد کنند، و هر گونه حیاتی که ممکن است وجود داشته باشد، از نوع آلپ خواهد بود، شبیه تاندرا. درست در زیر خط درخت، می توان جنگل های زیر آلپ از درختان برگ سوزنی را پیدا کرد که می توانند شرایط سرد و خشک را تحمل کنند. در زیر آن، جنگل های کوهستانی رشد می کنند. در بخشهای معتدل زمین، آن جنگلها معمولاً درختان سوزنی هستند، در حالی که در مناطق گرمسیری، میتوانند درختان پهنبرگی باشند که در جنگلهای بارانی رشد میکنند.
کوه ها و انسان ها
بالاترین ارتفاع قابل تحمل دائمی شناخته شده در 5950 متر (19520 فوت) است. در ارتفاعات بسیار بالا، کاهش فشار اتمسفر به این معنی است که اکسیژن کمتری برای تنفس در دسترس است و محافظت کمتری در برابر تشعشعات خورشیدی (UV) وجود دارد. بالای 8000 متر (26000 فوت) ارتفاع، اکسیژن کافی برای حمایت از زندگی انسان وجود ندارد. این منطقه به «منطقه مرگ» معروف است. قله های اورست و K2 در منطقه مرگ قرار دارند.
جوامع و اقتصادهای کوهستانی
کوهها به دلیل آب و هوای سخت و سطح کم زمین مناسب برای کشاورزی، عموماً برای سکونت انسان نسبت به مناطق پست ترجیح کمتری دارند. در حالی که 7 درصد از مساحت زمین بالای 2500 متر (8200 فوت) است، [ فقط 140 میلیون نفر بالاتر از آن ارتفاع و تنها 20-30 میلیون نفر بالای 3000 متر (9800 فوت) ارتفاع زندگی می کنند. حدود نیمی از کوه نشینان در آند، آسیای مرکزی و آفریقا زندگی می کنند.
ارتفاع شهر لاپاز به 4000 متر (13000 فوت) می رسد.
با دسترسی محدود به زیرساخت ها، تنها تعداد انگشت شماری از جوامع انسانی بالای 4000 متر (13000 فوت) ارتفاع وجود دارند. بسیاری از آنها کوچک هستند و دارای اقتصادهای بسیار تخصصی هستند که اغلب به صنایعی مانند کشاورزی، معدن و گردشگری متکی هستند. در 5100 متر (16700 فوت). نمونه متضاد آن ال آلتو، بولیوی، در ارتفاع 4150 متری (13620 فوت) است که دارای اقتصاد خدماتی و تولیدی بسیار متنوع و جمعیتی نزدیک به 1 میلیون نفر است.
جوامع کوهستانی سنتی به کشاورزی متکی هستند و خطر شکست محصول بیشتر از ارتفاعات پایین تر است. مواد معدنی اغلب در کوهها وجود دارند و معدنکاری جزء مهمی از اقتصاد برخی از جوامع کوهستانی است. اخیراً، گردشگری از جوامع کوهستانی حمایت می کند، با برخی از توسعه های فشرده در اطراف جاذبه هایی مانند پارک های ملی یا استراحتگاه های اسکی حدود 80٪ از مردم کوهستان زیر خط فقر زندگی می کنند.
بیشتر رودخانههای جهان از منابع کوهستانی تغذیه میشوند و برف به عنوان مکانیزم ذخیرهسازی برای کاربران پایین دست عمل میکند.
در ژئوپلیتیک، کوهها اغلب بهعنوان «مرزهای طبیعی» مطلوب بین سیاستها دیده میشوند.
کوهنوردی
کوه نوردی یا آلپینیسم ورزش، سرگرمی یا حرفه پیاده روی، اسکی و کوه نوردی است. در حالی که کوهنوردی به عنوان تلاش برای رسیدن به بالاترین نقطه کوههای بزرگ صعود نشده آغاز شد، به تخصصهایی منشعب شد که جنبههای مختلف کوه را مورد توجه قرار میدهد و از سه حوزه تشکیل شده است: صخره نوردی، برف پیمایی و اسکی، بسته به اینکه مسیر انتخابی سنگ، برف یا یخ همه به تجربه، توانایی ورزشی، و دانش فنی از زمین برای حفظ ایمنی نیاز دارند.
کوه ها به عنوان مکان های مقدس
کوه ها اغلب نقش مهمی در دین دارند. به عنوان مثال تعدادی از کوه های مقدس در یونان مانند کوه المپوس که خانه خدایان بود وجود دارد. در فرهنگ ژاپنی، آتشفشان کوه فوجی با ارتفاع 3776.24 متر (12389 فوت) نیز مقدس است و سالانه دهها هزار ژاپنی از آن بالا میروند. کوه کایلاش، در منطقه خودمختار تبت چین، در چهار دین مقدس شمرده می شود: هندوئیسم، بون، بودیسم و جینیسم. در ایرلند، زیارتها در ارتفاع 952 متری (3123 فوت) کوه براندون توسط کاتولیکهای ایرلندی انجام میشود. قله هیمالیا Nanda Devi با الهه های هندو Nanda و Sunanda مرتبط است؛ از سال 1983 برای کوهنوردان ممنوع است. کوه آرارات یک کوه مقدس است، زیرا اعتقاد بر این است که مکان فرود کشتی نوح است. در اروپا و به ویژه در کوه های آلپ، صلیب های قله اغلب بر بالای کوه های برجسته نصب می شوند.
صفات عالی
ارتفاع کوه ها معمولا از سطح دریا اندازه گیری می شود. با استفاده از این معیار، قله اورست با ارتفاع 8848 متر (29029 فوت) بلندترین کوه روی زمین است. حداقل 100 کوه با ارتفاع بیش از 7200 متر (23622 فوت) از سطح دریا وجود دارد که همگی در آسیای مرکزی و جنوبی قرار دارند. مرتفعترین کوهها از سطح دریا معمولاً بلندترین کوههای اطراف زمین نیستند. هیچ تعریف دقیقی از پایه اطراف وجود ندارد، اما دنالی، کوه کلیمانجارو و نانگاپاربات نامزدهای احتمالی برای بلندترین کوه روی خشکی با این معیار هستند. پایههای جزایر کوهستانی زیر سطح دریا هستند و با توجه به این موضوع، Mauna Kea (4207 متر (13802 فوت) بالاتر از سطح دریا) بلندترین کوه و آتشفشان جهان است که حدود 10203 متر (33474 فوت) از کف اقیانوس آرام بالا آمده است.
مرتفع ترین کوه ها عموماً پرحجم ترین نیستند. Mauna Loa (4169 متر یا 13678 فوت) بزرگترین کوه روی زمین از نظر مساحت پایه (حدود 2000 مایل مربع یا 5200 کیلومتر مربع) و حجم (حدود 18000 مایل مکعب یا 75000 کیلومتر مکعب) است. کوه کلیمانجارو هم از نظر مساحت پایه (245 مایل مربع یا 635 کیلومتر مربع) و هم از نظر حجم (1150 مایل مکعبی یا 4793 کیلومتر مکعب) بزرگترین آتشفشان غیر سپر است. کوه لوگان بزرگترین کوه غیر آتشفشانی در منطقه پایه (120 مایل مربع یا 311 کیلومتر مربع) است.
مرتفعترین کوههای بالاتر از سطح دریا نیز آنهایی نیستند که قلههایی دورتر از مرکز زمین دارند، زیرا شکل زمین کروی نیست. سطح دریا نزدیکتر به استوا چندین مایل دورتر از مرکز زمین است. قله چیمبورازو، بلندترین کوه اکوادور، معمولاً دورترین نقطه از مرکز زمین در نظر گرفته میشود، اگرچه قله جنوبی بلندترین کوه پرو، Huascarán، یکی دیگر از مدعیان است. ارتفاع هر دو از سطح دریا بیش از 2 کیلومتر (6600 فوت) کمتر از ارتفاع اورست است.